سهراب ی تر

سهراب ی تر

سهراب ی تر - شرح اشعار سهراب سپهری
سهراب ی تر

سهراب ی تر

سهراب ی تر - شرح اشعار سهراب سپهری

صدای پای آب __ 1

اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم
خرده هوشی
سر سوزن ذوقی
مادری دارم، بهتر از برگ درخت
دوستانی، بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
من مسلمانم:
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه، مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتی می خوانم:
که اذانش را باد، گفته باد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی "تکبیره الاحرام" علف می خوانم
پی "قد قامت" موج.
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهر به شهر
"حجر الاسود" من روشنی باغچه است
اهل کاشانم
پیشه ام نقاشی است
گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ، می فروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود
چه خیالی ، چه خیالی، می دانم
پرده ام بی جان است
خوب می دانم، حوض نقاشی من بی ماهی است
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اهل کاشانم :اشاره به حس ناسیونالیستی سهراب و منظور کل زمین هست، یعنی من هم مثه بقیه آدمها زمینی هستم

برگ درخت :بسیار مهربان و با گذشت، خب من یه اشاره کلی از درخت و این که چرا مهربان هست رو توی قندپهلوی نوشته های خودم آوردم

آب روان :صفا، با صفا

خدایی که در . . .:تلمیح به آیه (نحن نقرب الیه من حبل الورید)

"لای" و "پای" :سجع هستش، خب چرا "شب بوها" و چرا "کاج بلند" ؟ این هم چیز دور از ذهنی نیست، شب بو، فقط شب ها بو می ده شب هم وقت تنهایی و خلوت هست، همیشه توی سختی ها آدم به خدا نزدیکتر میشه همش خدایا خدایا می کنه، کاج اشاره به راستی توی سختی داره
و از سویی هم شب بو کاج تضاد دارن، یه جورایی هم میشه در معنی بینشون تضاد برقرار کرد که بستگی به ذهن خواننده داره

گل سرخ: نماد زیبایی هاست، عشق

چشمه: نماد جنبش و جوشش، نایستادن، حرکت

نور: نماد خدا، (الله نور السموات والارض . . .)

تپش پنجره: (باز و بسته شدن پنجره که باعث ورود نور به داخل میشه)
پنجره، درگاه بین خارج و داخل، درون و بیرون، این جا ارتباط و حسش درونیش با بیرون (جهان) رو نشون می ده، که سهراب با وضو گرفتن احساس روشنی می کنه و اینو از انتها بیان کرده به خاطر بیان هر چه بهتر حس و ارتباطش، یعنی گفته من با روشنی وضو می گیرم که معانی دیگه هم داره و این نظر شخصی خودمه

سنگ . . . :صداقت و خلوص نیت

همه ذرات . . .: سرشار از لطافت، لطیف معانی زیادی داره که نمی شه این جا بیارم، چون قصدم بیان استعاره های شعر سهرابه نه تفسیر اون و نه بیان معانی تک تک کلمه ها که از عهده من خارجه

نمازم را . . . موج: وقتی که نماز می خواند سایر موجودات (جاندار و بی جان) همه به تسبیح خدا مشغولند، اشاره به اینکه همه موجودات همیشه در حال تسبیح هستن، البته این کاملا نظر شخصی خودمه، و حرکت علفها و بلند شدن موج و سایر این اتفاقات، همگی تسبیح خداست، و بیان کننده این موضوع هست که همراه سایر موجودات خدا رو ستایش می کنه، در حال ستایش کردن خدا، سایر موجودات رو می بینه که به تسبیح خدا مشغولن

اقاقی: داستان این اقاقی رو من خوب نمی دونم، یه درختی هست که از گذشته های دور یه حس خاصی نسبت بهش داشتن، اگه از دوستان کسی اطلاعاتی در این مورد داره بذاره که استفاده کنیم

آب: مظهر پاکی، هم پاک هم پاک کننده

حجرالاسود من . . .: کاری که با حجرالاسود می کنن چیه ؟ دست می کشن روش و . . . که زیاد سرم نمی شه، روشنی باغچه، سطحی از دنیای شاعر که می تونه اون رو لمس کنه و این نظر شخصی خودمه

آواز شقایق: آواز های عاشقانه و آرزوها


تشریح کامل تر در این یادداشت
نظرات 19 + ارسال نظر
شبنم پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 http://www.shabnam1390.blogfa.com

ممنونم مطلب بسیار عالی بود واقعا من این تفاسیر و نقد ها رو از شعر سهراب نمی دونستم

:)
سهراب از همه تفاسیری که تا حالا براش گفته شده، بزرگ تره

شهره جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:13

این سهراب قهرمان احساسات صادق منه

احساسات صادق، همممم.
سهراب در بین احساسات گراها شهره س :)

ساحل چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:04

شعری خیلی قشنگی بود من اصلا فکرنمی کردم همچین تعبیری این شعر داشته باشه ممنون

مرسی
خواهش :)

سروش دوشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:27

ممنون ازتفسریتون.ولی به نظرمن سهراب به یک روشنگری مافوق انچه که من وشما آن راتفسیر میکنیم رسیده بوده که نه در قالب عقل من وشما میگنجد ونه دین .نه سهراب دراین شعر دینی را تبلیغ میکند ونه عقل را حاکم میداند.سراسر شعر عشق است رازی که او به آن پی برده همچنان که مولانا وشمس به آن پی بردند.من نمازم را نه با اذان موذن بلکه پی تکبیره الاحرام علف میخوانم . ( سهراب از دین فراتر میرود جایی که خلا است با تمام وجود میشود تمام آنچه افریده شده ونه قرارداد انسانهاست بنام خدا ودین! ببخشید این هم نظر من بود.بااحترام

ممنونم از نظرتون :)
این پست که براش نظر دادین بازبینی شد و از منظر دیگه ای به شرح اشعار پرداخته شد امیدوارم که مطالب جدید رو هم مطالعه بفرمایین.

از نظر من، ادبیات باید بتونه بین عناصر فکوری و عناصر شهودی هم تعادل و هم ارتباط برقرار کنه. وقتی سهراب از من مسلمانم میگه، نباید جنبه شهودی اون رو حذف کرد! مخصوصا برای سهراب که از همون عصر حیاتش به عارف شرقی شناخته شده تر بود! این بخشی که از عناصر دینی صحبت میکنه جای زیادی برای تفسیر داره، من هیچ وقت احساس نکردم که مخاطب این شعر و حتی مخاطب خودم جوینده این تفاسیر باشه. و این منو از رفتن به این مسیر بازداشته.

kosar جمعه 7 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 19:08 http://Gravatar.com

عرایض دوستان درست تفسیرش واقعاجالب بود.امابه نظرمن مهمترازهمه ی اینابرداشتیه که خودت بعدازاولین باریه که شعررومیخونی وباهمون تفسیرخودت عاشق شعرمیشی:-)

^_^

مهدی جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 17:23 http://tabrizimahdi.blogfa.com

با سلام لطفا معنی اونجایی رو بگید که سهراب میگه. وخدایی که در این نزدیکی است (رو آگاهی آب) رو به من بگین. با تشکر لطفا اگر من نتونستم دوباره بهتون سر بزنم جواب رو به صورت نظر تو وبلاگم بنویسید

سلام
حتما ^_^

مهدی چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 23:47 http://tabrizimahdi.blogfa.com

ببخشید ولی انگار شما منظور من را کامل درک نکیردید لطفا جواب را اگر میدانید در قالب پاسخی که میدهید بنویسید . با تشکر

=)
همونطور که در بلاگ شما گفتم، در آینده، در یه پست کامل شرح این قطعه رو میذارم.

شهریار جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 22:38

"آب آگاهی داره" این رو علم ثابت کرده میتونید با یه سرچ بهش دست یابید اما زمان سهراب این آزمایشات علمی انجام نشده بود و سهراب با بینشی که داشته اینو دیده.ببخشید اینم نظر شخصی من بود

ممنونم شهریار عزیز ^__^

مانی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 13:02

به نظر من منظور سهراب از دوستانی بهتر از آب روان کنایه از آمدن و رفتن دوستان است و صفا و صمیمیت دوستان

مچکرم،
فکر میکنم که با نظر شما مخالفتی نداشته باشم و پیشنهاد میکنم که مطلب «صدای پای آب از منظر تفسیر اهل کاشانم» رو هم مطالعه کنید

کامران سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 01:55

سلام دوستمون گقتن که منظورسهراب ازدوستانی بهتراز آب روان رفت وامدن دوستانه که دونکته داره:اولا نسبت دادن تعبیرشخصی به شخص ثالث بدون استناد متقن غیرمنطقیه ایشون باچنان اطمینانی فرمودن که منظورسهراب اینه گویا خودسهراب منظورشون روبه ایشون گفتن ثانیا خب اینکه اب روان استعاره ای از پاکیست خصوصا در شعر بسیار احتمال و تواترش قویتره تا رفت وامد والبته بعید نیست که سهراب همین منظور روداشته ویا اصلا هردومنظوررو به صورت توامان داشته ودوستانی رو گفته باشه که هم مانند اب پاک وزلالن وهم رفت وامد میکنن اما بازبلحاظ منطقی ضعیفه چون اگربخوایم ازاون منظر نگاه کنیم آب روان بیشتر میتونه کنایه از گذرکردن وردشدن باشه تا رفت وامد چون اب میگذره و میره دیگه برنمیگرده وشاهدمثالشم درادبیات زیاده مثلا حافظ بنشین برلب جوی وگذر عمر ببین باتقدیم ادب وخضوع واحترام به نظر سایر دوستان

سلام،
خیلی خوب بود. منم با ایده شما روی تضادی ندارم. یه نکته هم اینه که اغلب موارد تشریحی در این پست برگرفته از نظرات عطاری کرمانی بوده.
احیانا اگه رغبتی برای مطالعه بیشتر داشته باشید، مطالعه مطلب مربوط به شرح صدای پای آب از منظر تفسیر اهل کاشانم رو توصیه میکنم؛ در این پست تفسیر متفاوتی رو مشاهده میکنید.
از نظردهی شما تشکر میکنم :)

N دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 09:55

سلام.واقعا عالی بود ولی من با جمله اولتون موافق نیستم.اهل کاشانم سهراب ابدا حس ناسیونالیستیش نیست بلکه با سادگی داره خودش رو همرنگ همه میدونه و البته بدون خجالت.البته تو جمله دوم منظور رو بیان کردین.لحظاتتون پر از آگاهی و نور خدا

سلام ممنون دوست گلم ^_^
با شما موافقم ~_~

yeki جمعه 26 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 20:04

سلام
واقعا سپاس گزارم ازتون برای قرار دادن این شعر زیبا در وبلاگتون

سلام، ممنونم از لطف شما

جواد سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:50 http://aria136416

افتضاع

باران دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 21:00

واقعا متاسفم با این نگاهی که به سهراب دارید . ایشون یک عارف با روح لطیف بودند و در تمام اشعارشون سیر و سلوک دیده میشه ...
چطور به خودتون اجازه دادید انقدر سطحی ب ایشون نگاه کنید .


پشت هیچستان جاییست ...

بیش از هر چیز، نقد شما منو خوشحال میکنه. من امیدوارم که در صورت بازدید مجدد، بیشتر از نظرات شما بخونم ^_^

Bahar دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 14:48

سهراب بسیار عالی خدایش را معرفی کرده

بانو چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1399 ساعت 15:22

سلام تشکر از مطالب عالی.
به نظرم منظورشون از من وضو با تپش پنجره ها میگیرم ، اینه که در هنگام سحر در روستا ها پنجره های چوبی رو باز می‌کنند و با باز شدن آنها صدای بلندی ایجاد میشه و سهراب سپهری در هنگام سحر که صدای پنجره ها از خونه ها برخاسته وضو میگیرن

سلام. ممنون
از اینکه نظرت رو به اشتراک گذاشتی تشکر میکنم.

Ali شنبه 23 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 21:12

سلام همانطور که می دانیم وضوازمقدمات نماز است و سهراب برای رسیدن به زیبایی و شناخت طبیعت احتیاج به یک مقدمه دارد وآن باز کردن پنجره است

سلام.
جالب بود =)

بهروز سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 19:50

سلام دوستان فکر نمی کنم هرچیزی نیاز به تفسیر داشته باشه وقتی می گه اهل کاشانم وقتی می گه من مسلمانم خوب معنیش خودشه دیگه ناسیونالیست و فراتر از دین واین حرفا بیشتر تحریف به نظر میاد.

سلام
در مورد «اهل کاشانم» بیشتر با شرح بازبینی شده موافقم. (صدای پای آب - از منظر تفسیر اهل کاشانم)

فیاض پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1402 ساعت 00:59

تشکر از همه دوستان، واقعا استفاده کردیم. فکر می کنم، ارتباط وضو با تپش پنجره این باشد که وضو بمعنی روشنایی است و وضوی واقعی زمانی تحقق می‌یابد که روزنه به بیرون از جهان ماده باز شود و نسیمی از سوی یار به پنجره بخورد و آن را به تپش وا دارد و از آن نوری بر دل و جانت بتابد. یعنی وضو تنها پاکی ظاهری دست و رو نیست بلکه پاکی تمام وجود و بخصوص روح وروان آدمی است.
اذان باد در گلدسته سرو، هم ادامه همین سخن است. که نسیمی از سوی یار وزیدن گرفته و صدایش در مناره های بلند سرو طنین انداز است. یعنی زمان نماز واقعی، آن وقتی است که آن حالت عرفانی به تو دست دهد و به گفتگو با خدایت وا دارد. چون نماز من لوگ نیست، بلکه دیالوگ و گفتگوی دو طرفه است.

بسیار زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد