سهراب ی تر

سهراب ی تر

سهراب ی تر - شرح اشعار سهراب سپهری
سهراب ی تر

سهراب ی تر

سهراب ی تر - شرح اشعار سهراب سپهری

صدای پای آب __ 2

اهل کاشانم
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند، به سفالینه ای از خاک سیلک
نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد
پدرم پشت دو بار آمدن چلچله ها ، پشت دو برف
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی پدرم پشت زمان ها مرده است
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 گیاهی در هند:
گیاه ریواس که عده ای از عرفا معتقدند انسان از گیاه و خاک است، گیاهی به نام ریواس

 خاک سیلک:
تپه ای در کاشان که اعتقادی هست مبنی بر اینکه این تپه، اولین جایگاه آدم بوده است

 پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی:
زمان سرودن این شعر، دو سال بعد از مرگ پدر بوده، خوابیدن در مهتابی به این معنا است : در فصل تابستان برای رهایی از گرما روی پشت بام می خوابیدند و این دو بار خوابیدن در مهتابی اشاره به گذشتن دو تابستان و دو سال دارد

پدرم پشت زمان ها مرده است :
با توجه به سطرهای قبلی شعر، مبنی بر گم کردن نسب پدری و مکانی خود، باید گفت که منظور مرگ پدر نوعی بشریت است اما واقعیت این نیست سهراب آنقدر با زندگی و این اجبار به زندگی در زمین، آشنایی و معرفت پیدا کرده که برایش فرقی نمی کند که پدرش مرده است یا زنده، او مرگ پدرش را یک اتفاق بدیهی می داند. برای مرگ پدر، سهراب می گوید :
 زندگی ما تکه ای است از هماهنگی بزرگ. باید به دگرگونی های این تکه تن بسپاریم. وقتی به همدردی بزرگ دست یافتیم، بستگی های نزدیک، جای خود را به پیوندهای همه جاگیر می دهد. آن روز (روز مرگ پدر) من تنها در دره ها می گشتم، خود را با همه چیز هماهنگ می دیدم، گاوی که در یونجه زار می چرید، چنان در گردش هستی رها بود که با رهایی خود، بستگی های خانوادگی مرا سست می کرد.
این گفته های سهراب به خوبی روشن کننده منظور می باشند .

نظرات 8 + ارسال نظر
mohamadamin سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:10

واقعا بابت حلاجی کردن صدای پای اب از شما بسیار ممنونم خیلی خوب بود خیلی خیلی خیلی عالی بود واقعا من به بعضی وبلاگ ها میرم اصلا ارزش خوندن نداره همش از فراق دوست پسر و از فراق دوست دختر حرف میزنه ولی وب شما کلمه به کلمش ارزش داره

ممنونم از نظر لطف شما محمد امین گرامی. خوشحالم که این مطالب مورد پسند شما بوده

سجاد شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:27 http://shlife.mihanblog.com

بسیار ممنونم که اینقد دقیق و مستدل حرف های سهراب را رمزگشایی کردید. من مدتها است که شعر ها را می خوانم و حسرت می خوردم که چرا زبانش را نمی دانم. و خیلی از نوشته های خوبتون بهره بردم. خدا خیرتون بده چنین وبلاگ مفیدی ساختین.

با اجازتون شما را لینک می کنم.

جزاکم الله خیرا

از نظر لطف شما تشکر میکنم، دوست عزیز ^__^

علی شاگرد استاد جمال یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 22:09

یکی از هزاران چاشنی و فن و فرمول زیبایی کلام سهراب روح لطیف و آسمانی اوست.سخنی که از دل برآید به دل مینشیند!برای شادی روح پاکش 3 تا صلوات بفرستیم!

موافقم ^__^

مریم دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 21:35

شعرهای سهراب آدمی رو به عمق خویشتن خویش جایی که انسانیت ازش سرچشمه می گیره میبره ...روح پاک سهراب بی نظیر وبکره...

تقریبا سهراب هم همین نظر رو نسبت به اشعارش داشت =)

علی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 23:47

مهتابی چه ربطی به پشت بام داره ؟ مهتابی قسمتی از خانه های قدیمی است شبیه بالکن ، یا ایوان ، که در فصل گرم انجا میخوابیدند ، پشت دو در خوابیدن مهتابی یعنی دو تابستان، هر چیزی که به ذهنتون رسید که نباید بنویسید.

بله این قسمت صحبت شما درسته که مهتابی یعنی چی و به چه قسمتی از ساختمون گفته میشه. اما برادر، در شرح شعر هم گفته شده که منظور از دو مهتابی، دو تابستان است!

علی یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 08:27

ای جااان
چقد زیبا معنی کردید
حظ بردم

ممنون =)

اردلان جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 23:29

خیلی جالب بود سهراب هیچ موقعه از یاد نمی‌رود با شعرای سهراب امید همیشه در دل هست زندگی خیلی زیبا میشه


بله همینطوره. موافقم

درود یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 17:13

سلام
از کتاب متنفرم چراکه غیر از تفسیر و منظور نویسنده تحلیل بقیه رو میشنوید

سلام
منظورت رو درست متوجه نشدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد