-
ما هیچ ما نگاه: اینجا پرنده بود 2
جمعه 29 تیرماه سال 1403 14:26
من پس از رفتن تو لب شط بانگ تند پاهای عطش را میشنیدم. 1. معنی لغوی شط به طور کلی یعنی منبعی از آب مثل دریاچه، رودخانه، برکه و... ( لغتنامه ) 2. اما در زمین شناسی شط به برکه آب شور در مغرب (کشورهای غربی-مرکزی آفریقا مثل مراکش، الجزیره، لیبی و...) گفته میشه. ضمیر «تو» به «پرنده» اشاره داره که در ادامه شعر میگه «ای...
-
ما هیچ ما نگاه: اینجا پرنده بود 1
پنجشنبه 21 تیرماه سال 1403 14:25
من وارث نقش فرش زمینم و همه انحناهای این حوضخانه شکل آن کاسه مس همسفر بوده با من نقش فرش زمین به تمام چیزی که روی زمین یافت میشه اطلاق پیدا میکنه حوضخانه قسمتی از ساختمانه که وسطش یه حوض آب داره و سقف بسیار بلندی داره همچنین درها طوری تعبیه شدن که هوا به خوبی جریان پیدا کنه حوضخانه اساسا در معماری نواحی گرم تعبیه میشد...
-
ما هیچ ما نگاه: بی روزها عروسک -1
یکشنبه 7 آبانماه سال 1402 01:41
پشت شمشادها کاغذ جمعهها را انس اندازهها پاره میکرد. توضیح زیادی لازم نداره، فقط بگم: -کاغذ جمعهها یعنی تعطیلی زودگذر جمعهها. اینکه از «کاغذ» و «پاره کردن» استفاده میکنه بخاطر اینه که میخواد این حس رو القا کنه که تعطیلی جمعهها زودگذر و فرار بود. -انس اندازهها یعنی وقتی به خاطر انس گرفتن با کسی یا چیزی، فاصلهها...
-
استوایی هستم یا قطبیت دارم؟
جمعه 31 شهریورماه سال 1402 02:15
در نظر سهراب عشق یعنی فهمیدن و نه هر فهمیدنی بلکه فهم دقیق و درست. و این تعبیر رو در همه جای اشعارش استفاده کرده. دقت کنیم به تضاد این دو قطعه: 1. بینش همشهریان، افسوس! بر محیط رونق نارنجها خط «مماسی» بود. 2. آنوقت من مثل ایمانی از تابش «استوا» گرم، تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید. فقط این نکته رو یاداوری کنم که...
-
مسافر: و عشق صدای فاصله هاست
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1400 02:38
و عشق صدای فاصله هاست. صدای فاصله هایی که، غرق ابهامند. از اونجایی که صدا قابل رویت نیست اگه از منبع ناشناخته ای تولید بشه ابهام ایجاد میکنه. و در درون شنونده این پرسش رو ایجاد میکنه که صدا از کجا و از کی یا از چی بود. در این حالت، درون ما بصورت خودآیند یک میلی به وجود میاد. ما این میل رو بوجود نمیاریم بلکه مثل یک هوس...
-
مسافر: سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیا
جمعه 27 فروردینماه سال 1400 21:13
و عشق سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیاست به نظر میرسه «اهتراز» اشتباه چاپی بوده و اهتزاز باید می بوده. کلمه اهتراز در ادبیات ما وجود نداره بلکه احتراز (پرهیز کردن) و اهتزاز وجود داره. اینحا احتراز نمیتونه باشه چون ارتباط منطقی کلمات این جمله از بین میره. سایر کلمات مشابه مثل احتذار و احتضار هم اینجا قابل قبول نیستند. اسم...
-
مسافر: و عشق صدای فاصله هاست
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1400 14:27
و عشق صدای فاصله هاست. صدای فاصله هایی که، غرق ابهامند. حتی در حالت ایده آل و کامل هم ارتباط پیدا کردن با دنیای تنهایی اشیا از لمس دنیای تنهایی اشیا کاملا جداست پس لمسی در کار نخواهد بود و یک فاصله ای بین شخص و تنهایی شی وجود داره. در غیر اینصورت تنهایی شی از بین میره. ترکیب «صدای فاصله ها» به «فاصله» وجودی بیشتر از...
-
مسافر: دچار باید بود
جمعه 20 فروردینماه سال 1400 19:54
دچار باید بود وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد اول «حرام شدن» رو ببینیم چیه. حرام دو جور داریم یکی به معنای ممنوعیت شرعی و یکی به معنای هدر شدن یا از کف رفتنه مثل وقتی میگیم «حیوان حرام می شود». مثلا وقتی حیوان حلال گوشت در معرض مرگ باشه باید قبل از مرگ، ذبح بشه وگرنه اصطلاحا میگیم حرام شد. این حرام شد کنایه...
-
صدای پای آب - من وضو با ... متبلور شده است
یکشنبه 9 آذرماه سال 1399 22:30
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم . وضو مقدمه است. کسب آمادگیه. در واقعیت این آمادگی با شستن صورت و دست و... تحصیل میشه. تپش مجاز از نبض و دارای بار معنایی زنده بودن و یا حیات داشتنه. عطاری کرمانی تپش پنجره رو به باز و بسته شدن پنجره تعبیر کرده و فرزاد اقبال به تپش قلب و در نهایت به وضو گرفتن با خون تشبیه کرده. قصد از...
-
ماهیچ مانگاه: متن قدیم شب 1
یکشنبه 4 آبانماه سال 1399 02:21
سینه آب در حسرت عکس یک باغ، می سوزد. اول اینکه باغ چیه؟ در یک کلمه اگه بخوام بگم همون بهشته. بهشت انتزاعی و نه بهشت اخروی. بالاترین سطح. بهترین مکان. والاترین مقام. در جاهای دیگه سهراب از کلمات دیگه ای در اشاره به این مضمون استفاده کرده. مثلا «سطح بزرگ» در: من از کدام طرف میرسم به سطح بزرگ. وقتی جوی آب سرازیر میشه به...
-
حجم سبز: صدای دیدار - 1
دوشنبه 26 اسفندماه سال 1398 17:35
ظهر از آیینه ها تصویر به تا دوردست زندگی می رفت با قرار دادن هر دو آیینه روبروی هم تصویر بی نهایتی رو خواهیم داشت. بی نهایت شدن تصویر منوط به قرارگیری دو آیینه دقیقا در یک خط میشه. اینجا که از ظهر صحبت میکنه اشاره به این دقت داره. دقیق روبروی هم. در جای دیگه میگه «بینش همشهریان، افسوس، بر محیط رونق نارنج ها خط مماسی...
-
حجم سبز: ندای آغاز - 1
چهارشنبه 30 خردادماه سال 1397 13:20
مادرم در خواب است، و منوچهر و پروانه و شاید همه مردم شهر؛ شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد، و نسیمی خنک از حاشیه سبز پتو خواب مرا می روبد. بوی هجرت می آید، بالش من پر آواز پر چلچه هاست. در ابتدا وقتی میگه: مادرم، منوچهر، پروانه و همه مردم در خواب هستن به طور ضمنی اشاره میکنه که من بیدارم و این...
-
شرق اندوه: و شکستم، و دویدم، و فتادم - 1
شنبه 22 اردیبهشتماه سال 1397 03:17
بعنوان پاسخی برای درخواست یکی از دوستان گرامی برای شرح «پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم، رفتم به نماز». برای شرح این قطعه باید به سراغ ابتدای شعر رفت جایی که «دیدن» رو آدرس میده. هر تکه نگاهم را جایی افکندم، پر کردم هستی ز نگاه. این بیت یکی فبل تر هستش. صحبتی غیر واقعی میکنه از اینکه جاهایی از هستی خالی بوده اند و من با...
-
حجم سبز: پشت دریاها - 1
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1395 17:47
دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی است و اما یکی از اعجازهای خاص و منحصر به فرد سهراب. از «کودک» شروع میکنیم که قبلا هم در موردش صحبت کرده ایم و گفتیم که کودک عاری از تعلقات نفسانیه و خواهش های کودک از سر کشش، جذب و در یک کلمه از سر عشق ایجاد میشن. عشق نیرویی هست که سهراب، چرخه زندگی رو با اون مدل شناسی می کنه. کلمه...
-
شرحه شرحه
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1394 12:23
«و اما تاکید من بر این ظرایف بیشتر از آن روست که متذکر شوم، رمانتیسیسم سپهری حتی در گرایش به دین طبیعی، از نوع احساسات بی ضابطه و مفرط مقلدان وی که گاه تا حد دلزدگی پیش می رود نیست؛ کسانی که به قول سهراب آنقدر از «حال» می گویند که آدم را به یک جور «تهوع حالی» دچار می سازند (هنوز در سفرم؛ صفحه 81)، بلکه در احساسی تر ین...
-
صدای پای آب: لای این شب بوها - پای آن کاج بلند
شنبه 14 آذرماه سال 1394 00:45
چند نکته از قطعه: لای این شب بوها - پای آن کاج بلند اشاره به نزدیک با ضمیر «این» و اشاره به دور با ضمیر «آن» انجام میشه. ضمایر «این» و «آن» در گفتار عامیانه هم خیلی استفاده داره اما هر موقع که با هم استفاده میشن (به صورت «این و آن») اشاره به دو چیز ندارن! بلکه اشاره به «همه» و «کل» دارند. مثلا: «آنقدر گرفتاری مالی...
-
حجم سبز - به باغ همسفران - 2
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1394 05:28
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام. این شعر از بخش های زیر تشکیل شده: بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام. «بیا» ندای خواهش هست و نشون دهنده نبودن «کسی در حال حاضر» است. «آب» مظهر زیست و زندگیست. «خاموشی» یعنی سکوت و در اینجا مجاز از فنا و نیستی میشه. شاعر بیان میکنه که من «نیستم» و یا در فنا هستم، من پوچ هستم...
-
عینی سازی (objectify) در شعر سهراب - 1
جمعه 22 خردادماه سال 1394 04:26
«یه ویژگی مهم برای شعر اینه که، بین عناصر ذهنی و عینی، تعادل درخوری ایجاد کنه» و این ویژگی یکی از موضوعاتیه که در آینده باز هم در موردش صحبت خواهیم کرد. قسمت اول در این موضوع، بیان مقدمه است. تعداد کلماتی که افراد عام جامعه، در طول زندگیشون استفاده میکنن، به طور متوسط بین 300 الی 400 کلمه هست که به این تعداد کلمه،...
-
قرینگی در شعر سهراب - 1
جمعه 1 اسفندماه سال 1393 02:08
یکی از ویژگی های متمایز کننده اشعار سهراب، قرینه سازی معناییه. اگه خواننده اشعار سهراب بوده باشی لابد متوجه شدی که هنگام خوندن شعر سهراب، با شعر هم احساس میشی اما وقتی به شعر دقت می کنی متوجه میشی که یه حرفایی هم پشت کلمات پنهان کرده. نمونه این روش قرینگی تو شعر صدای پای آب زیاد هست. با خوندن شعر احساس مثبتی درک میشه...
-
شرق اندوه - چند - 1
جمعه 3 مردادماه سال 1393 01:51
... اینجا ایوان، خاموشی هوش، پرواز روان ... در ادامه مطلب قبلی، شرح این قطعه از شعر "چند" از دفتر "شرق اندوه" مفید هستش. ایوان رو تو این قطعه همون ایوان خونه هامون در نظر بگیریم. ایوان چه نسبتی با یک خونه داره؟ ایوان تشبیهی از سکوی پرش هستش! جایی که ارتباط عمده با محیط هست و یک ارتباط ذاتی با...
-
شرق اندوه - نیایش - 1
شنبه 28 تیرماه سال 1393 23:59
... ما بی تاب، و نیایش بی رنگ ... شعر نیایش از دفتر شرق اندوه هستش که من خیلی این شعر رو دوست دارم. این قطعه بالایی رو از شعر نیایش انتخاب کردم چون به نظرم این قطعه به درستی عشق رو از منظر سهراب بیان می کنه. تو شرح قسمتی از شعر "هم سطر هم سپید" در مورد عشق از منظر سهراب صحبت هایی شده بود (گنجشک محض می...
-
حجم سبز - ورق روشن وقت - 1
دوشنبه 9 دیماه سال 1392 02:27
ساعت نه ابر آمد نرده ها تر شد ساعت ده نمیشد؟ یا هشت؟ "نه" آخرین عدد از دنباله اعداد تک رقمیه. یعنی اعداد تنها، و آخرین عنصر این دنباله اشاره به "پس به سمت گل تنهایی می پیچی، دو قدم مانده به گل " داره. در مورد "تر شدن". تر شدن اینجا اشاره به "درک" وجود نرده داره. یعنی با عبارت...
-
صدای پای آب - از منظر تفسیر اهل کاشانم - 1
شنبه 29 تیرماه سال 1392 00:44
شعر صدای پای آب با اهل کاشانم شروع میشه، و چهار مرتبه اهل کاشانم در این شعر تکرار شده: 1. اهل کاشانم، روزگارم بد نیست ... 2. اهل کاشانم، پیشه ام نقاشی است ... 3. اهل کاشانم، نسبم شاید برسد، به گیاهی در هند ... 4. اهل کاشانم، اما شهر من کاشان نیست ... مصرع های بعد از هر "اهل کاشانم" تا "اهل کاشانم"...
-
مرگ رنگ - غمی غمناک - 1
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 02:21
شب سردی است و من افسرده راه دوری است و پایی خسته تیرگی هست و چراغی مرده می کنم تنها از جاده عبور در خصوص نام کتاب "مرگ رنگ" رنگ مجاز از پوست همه عالم و عالمیانه، مرگ این پوست، یعنی شخص متوجه شده که چیزی در زیر این پوسته وجود داره، و این سرآغاز راه شناخت محسوب میشه . وقتی از شب صحبت می کنیم چی رو می تونیم...
-
ما هیچ، ما نگاه - هم سطر هم سپید - ۲
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 15:02
اما ای حرمت سپیدی کاغذ ! نبض حروف ما در غیبت مرکب مشاق می زند. در ذهن حال ، جاذبه شکل از دست می رود. سپیدی کاغذ ! یه کاغذ رو در نظر میگیریم، عموما کاغذها سفید هستن بعد چیزهایی روی کاغذ نوشته میشن، درصدی از سپیدی کاغذ به خاطر نوشته شدن (تولد و زندگی) حروف از بین میرن، گذشته از معنای سپیدی کاغذ، حرمتش هست که اینجا خطاب...
-
ما هیچ، ما نگاه - هم سطر هم سپید - 1
جمعه 6 مردادماه سال 1391 19:38
صبح است. گنجشک محض می خواند. پاییز، روی وحدت دیوار اوراق می شود. رفتار آفتاب مفرح حجم فساد را از خواب می پراند: یک سیب در فرصت مشبک زنبیل می پوسد. حسی شبیه غربت اشیا از روی پلک می گذرد. بین درخت و ثانیه سبز تکرار لاجورد با حسرت کلام می آمیزد. شاید شما هم صبح ها قبل از طلوع، کنار پنجره اومده باشین و شلوغ بازی و سرو...
-
حجم سبز - در گلستانه - 1
جمعه 26 خردادماه سال 1391 21:11
نکند اندوهی سر رسد از پس کوه تو دستگاه های موسیقی ایرانی، دستگاه ماهور حال و هوای کسی رو بیان می کنه که فرصتی مغتنم رو از دست داده، فرصت مغتنم هم تو عرفان ایرانی نشات گرفته از امتحان خداست ! مثه آدم ع که تو بهشت بود و با اون میوه ممنوع مورد امتحان قرار گرفت، شاید اذان روزهای عزا و شهادت رو یادتون باشه، این اذان تو یکی...
-
حجم سبز - به باغ همسفران - 1
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 01:07
در کف دست زمین گوهر ناپیدایست که رسولان همه از تابش آن خیره شدند در کل جهان خلقت، پنج عالم رو خدا خلق کرده، که بالاترین آن عالم ارواح و پایین ترین آن عالم جسمانی هست، کف دست زمین، که سهراب ازش استفاده کرده، استعاره از عالم جسمانی مطلق هست . ما در این عالم جسمانی هبوط کرده ایم که با ابزاری که خدا به همه انسان ها داده،...
-
صدای پای آب __ 8
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 08:18
طفل پاورچین پاورچین دور شد کم کم در کوچه سنجاقک ها بار خود را بستم رفتم از شهر خیالات سبک بیرون دلم از غربت سنجاقک پر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ طفل پاورچین . . . کوچه سنجاقک ها: سهراب کودک که اینجا از دید و نه از زبان سهراب کامل، بیان میشه، به...
-
صدای پای آب __ 7
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 21:30
زندگی چیزی بود، مثل یک بارش عید، یک چنار پر سار زندگی در آن وقت، صفی از نور و عروسک بود یک بغل آزادی بود زندگی در آن وقت، حوض موسیقی بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این چند مصراع، از زبانی گفته شده که کودکی رو از زاویه ای فیلسوفانه، توصیف می کنه و نه...